I. مفروضات اساسی مدلIFS
- ماهیت ذهن این است که شامل تعداد نامشخصی از شخصیتها یا بخشها می شود.
- هر کس یک «خود» دارد و «خود» می تواند و باید سیستم درونی فرد را رهبری کند.
- هر بخش برای فرد قصد و نیت مثبتی دارد، حتی اگر مثبت به نظر نرسد. هیچ بخش «بدی» وجود ندارد و هدف درمان حذف بخشها نیست، بلکه کمک به آنها برای یافتن نقشهای غیر افراطیشان است.
- همانطور که ما رشد می کنیم، بخش های ما توسعه می یابند و یک سیستم پیچیده از تعاملات بین خود را تشکیل می دهند. بنابراین نظریه سیستم ها را می توان در سیستم درونی اعمال کرد. هنگامی که سیستم سازماندهی مجدد می شود، بخش ها می توانند به سرعت تغییر کنند.
- تغییرات در سیستم درونی بر تغییرات سیستم بیرونی و بالعکس تأثیر می گذارد. مفهوم این فرض این است که هر دو سطح درونی و بیرونی سیستم باید ارزیابی شوند.
II. اهداف کلی درمان
- رسیدن به تعادل و هماهنگی در سیستم درونی
- متمایز ساختن و ارتقای «خود» به گونه ای که بتواند رهبر مؤثری در سیستم باشد.
- هنگامی که «خود» پیشتاز است، بخش ها اطلاعات را به «خود» ارائه می دهند اما به رهبری و تصمیم گیری نهایی «خود» احترام می گذارند.
- همه بخش ها وجود دارند و استعدادهایی را به فرد می بخشند که نشان دهنده ی نیات غیر افراطی آنهاست.
III. بخش ها
- شخصیتهای فرعی جنبههایی از شخصیت ما هستند که بهطور درونی در توالیها و سبکهایی با هم تعامل دارند که شبیه به شیوههای تعامل افراد با همدیگر است.
- بخشها ممکن است به روشهای مختلفی تجربه شوند - افکار، هیجان ها، حس های بدنی، تصاویر و موارد دیگر.
- همه ی بخشها چیزی مثبت برای فرد میخواهند و از استراتژیهای مختلفی برای به دست آوردن نفوذ در سیستم درونی استفاده میکنند.
- بخش ها یک سیستم پیچیده از تعاملات بین خود ایجاد می کنند. قطبی شدن ها (تعارض بین بخش ها) زمانی ایجاد می شوند که بخش ها تلاش می کنند در سیستم نفوذ کنند.
- در حالی که تجربیات بر بخشها تأثیر میگذارند، بخشها توسط تجربیات ایجاد نمیشوند. آنها همیشه وجود دارند، چه به صورت بالقوه یا بالفعل. یعنی بخش ها از ابتدا وجود دارند تجربیات بر حس و نقش آن ها تاثیر می گذارند و آن ها را تغییر می دهند اما بخش ها را بوجود نمی آورند.
- بخشهایی که افراطی میشوند حامل «بار» هستند. بارها انرژیهایی هستند که در ذات و ماهیت بخش وجود ندارند و بعدا به آن ها تحمیل شده اند، مانند باورهای افراطی، احساسات یا خیالپردازیها. می توان به بخش ها کمک کرد تا بار خود را تخلیه کنند و به تعادل طبیعی خود بازگردند.
- بخش هایی که اعتمادشان را به رهبری «خود» از دست داده اند با «خود» آمیخته می شوند یا آن را تحت کنترلشان در می آورند.
IV. خود(Self)
- "خود" ماهیت متفاوتی از بخش ها دارد که اغلب مرکز شخصیت شما است و بخش ها با آن صحبت میکنند، آن را دوست دارند یا ندارند، به آن گوش میدهند یا برخلاف خواسته ی «خود»، مانع بخش های مختلف می شوند.
- هنگامی که «خود» حضور دارد و در سیستم از بخش ها متمایز می گردد، شایسته، ایمن، مطمئن، آرام، و قادر به گوش دادن و پاسخ به بازخورد است.
- «خود» می تواند و باید سیستم درونی را رهبری کند.
سطوح مختلف تجربه از خود:
- وقتی افراد کاملاً از همه بخش ها متمایز می شوند (یعنی زمانی که «خود»به تنهایی حضور دارد)، احساس در «مرکز بودن» را توصیف می کنند.
- زمانی که فرد «در خود» است یا زمانی که «خود» در هنگام تعامل با دیگران سیستم را رهبری می کند (در زندگی روزمره)، "خود" همراه با جنبههای غیر افراطی بخشها تجربه میشود.
- یکی از جنبه های توانمند کننده مدل این است که هر کس یک «خود» دارد.
V. گروه های کلی بخش ها
تبعیدی ها
- بخشهای کودکی که آسیبهای روحی را تجربه کردهاند و اغلب از بقیه سیستم جدا میشوند تا از فرد در برابر احساس درد، وحشت، ترس و غیره که این بخشها با خود حمل می کنند، محافظت کنند.
- این بخش های کودک اگر تبعید شوند، ممکن است سعی کنند با واکنش های افراطی و مستاصلانه توجه دیگران را جلب کنند تا مورد مراقبت قرار گیرند یا داستانشان شنیده شود.
- می توانند احساس شکنندگی و آسیب پذیری را در فرد ایجاد کند.
مدیران
- بخش هایی که زندگی روزمره فرد را اداره می کنند.
- سعی می کنند فرد را در هر موقعیت و رابطه ای کنترل کنند تا از بخش ها در برابر احساس هر گونه آسیب یا طرد شدن مراقبت کند.
- می توانند این کار را با روش های مختلف از طریق ترکیبی از بخش ها انجام دهند – تلاش کردن، کنترل کردن، ارزیابی کردن، مراقبت کردن، به وحشت انداختن و غیره.
آتش نشانان
- گروهی از بخشهایی که وقتی تبعیدی ها فعال می شوند در تلاش برای کنترل و خاموش کردن احساسات آن ها واکنش نشان میدهند.
- این کار را به روش های مختلف انجام می دهند، از جمله مصرف مواد مخدر یا الکل، خودزنی (بریدن بدن)، پرخوری، پرکاری جنسی
- اهدافی مشابه مدیران دارند (دور نگه داشتن تبعیدی ها) اما با استراتژی های متفاوت
VI. شروع به استفاده از مدل
- ارزیابی بخش ها و توالی بخش های درگیر در مراجع در مورد مشکل خاص
- توجه به قطبیت ها:
1.در درون افراد
2.در میان اعضای خانواده
-بررسی پویایی های موازی: نحوه ارتباط شما با بخش های خود با نحوه ارتباط شما با همان بخش ها در دیگران مشابه است.
- معرفی زبان مدل IFS
- بررسی آگاهی فرد از بخشها: بپرسید که چگونه این بخش را تجربه میکند: افکار، احساسات، احساسات، تصاویر و غیره.
- هنگام کار با خانواده ها: بررسی آگاهی خانواده از بخش های خود و دیگران
- تصمیم گیری در مورد نحوه شروع استفاده از مدل: استفاده از زبان مدل، دسترسی مستقیم (Direct Access)، تصویرسازی و غیره.
- توافق با مراجع در مورد اهداف اولیه درمان در مورد سیستم درونی. یک «قرارداد» ایجاد کنید.
- ارزیابی ترس بخشهای مدیر و ارزش قایل شدن برای نقشهای مدیران: توضیح دهید که چگونه درمان می تواند بدون رخ دادن پیامدهای ترسناکی که مدیران می پندارند، کار کند.
- بررسی آتش نشانان خطرناک؛ با ترسی که مدیران از تحریک شدن آتش نشانان دارند، کار کنید.
- ارزیابی بافت و محیط بیرونی مراجع و محدودیت های انجام این کار
VII. ارتباط بین سیستم های درونی و بیرونی
- نحوه ارتباط شما با بخش های خود به موازات ارتباط شما با بخش های دیگران است. در واقع آن گونه که با بخش های خود ارتباط برقرار می کنید، با بخش های دیگران تعامل دارید.
- سیستم درونی فرد بر سیستم بیرونی که او بخشی از آن است تأثیر می گذارد و تحت تأثیر آن قرار می گیرد.
- سیستم های درونی و بیرونی اغلب با یکدیگر موازی هستند.
VIII . کار با افراد
بخش های محافظ
1- مهم است که ابتدا بخش های محافظ را ارزیابی کنید و با آنها کار کنید.
2- یک رابطه مستقیم با بخش توسعه دهید.
3- ممکن است نیاز به مذاکره در مورد سرعت روند جلسات داشته باشد -- به بخش فرصتی بدهید تا در مورد نگرانی هایش صحبت کند.
4- با بخش صحبت کنید که هر وقت احساس کرد روند جلسه سریع است، با یک روش توافقی به شما اطلاع دهد.
5- به نگرانی های بخش احترام بگذارید.
-تکنیک های غیر تصویرسازی
1- ارزیابی گفتگوی درونی
2- استفاده از زبان IFS
3- محل/حس بخش در بدن
4- دیاگرام- روابط بین بخش ها
5- یادداشت برداری
6- دسترسی مستقیم:
- درمانگر با بخش ها
- "خود" با بخش ها
- بخش به بخش
تصویرسازی
- تکنیک اتاق
- تمرین کوه یا مسیر
- بازگشت به گذشته با یک بخش، سپس "باربرداری"
- آوردن بخش ها به زمان حال، "بازیابی"
- -تصویرسازی آینده
- -کار با بیش از یک بخش
- مواجهه با سوء استفاده ی انجام شده یا افراد مهم زندگی
- چشم انداز شفا
- استفاده از نور
-مفهوم آمیختگی: جلوگیری از غلبه احساسات بخش بر «خود»
- کار با «خود» برای درک اینکه چرا/چگونه نباید آمیخته شود
- کار با بخش برای درک اینکه چرا/چگونه نباید آمیخته شود
کار با کودکان خردسال
- سطح رشد کودک را ارزیابی کنید و ببینید که آیا باید عینی کار کنید یا توانایی استفاده از تکنیک های تصویرسازی را دارد
- خلاق باشید، از روش هایی استفاده کنید که برای کودک راحت است - هنر، تکنیک های بازی
- بچهها به تکنیکهایی که بخشها را بیرونی میکنند و سپس شامل تعامل با بخش ها میشوند، مانند سینی شن، عروسکها و غیره، به خوبی پاسخ میدهند.
IX. کار با خانواده ها
- معرفی زبان IFS (صحبت کردن به جای(For) بخش ها در برابر صحبت کردن از زبان(From) بخش ها)
- زبان IFS می تواند توالی بخش ها را تغییر دهد.
- زبان IFS، باعث می شود افراد خود (و دیگران) را به شیوههای افراطی نبینند.
- به دنبال بخش هایی باشید که در جلسه فعال می شوند.
1- شناسایی توالی ها (درونی و بیرونی)
2-«خود»اعضای خانواده با هم کار می کنند تا از دخالت بخش های افراطی هر یک از اعضای خانواده جلوگیری کنند.
- واگویه ها
1- شرایط را برای باز آفرینی واگویه های خانواده فراهم کنید.
2- واگویه های توالی یا رابطه را در میان بخشهایی از اعضای خانواده تنظیم کنید.
- با یکی از اعضای خانواده در حالی که دیگران تماشا می کنند، کار کنید.
1- ایجاد ایمنی: اعضای خانواده نباید بخش ها را خارج از جلسه تجزیه و تحلیل کنند.
2- قرارداد ببندید که در مورد بخش های دیگران صحبت نکنند؛ می تواند در مورد بخش های خود صحبت کند.
3- مهم نیست که دیگران چه کاری انجام می دهند، فرد همیشه مسئول بخش های خود است.
4- واکنش سایرین که تماشا می کنند را جویا شوید.
5- سعی کنید توجه را بین اعضای خانواده جا به جا کنید.
- کار با یک عضو خانواده، خارج از جلسات خانواده
- بر مسئولیتپذیری بخشهای فرد تأکید کنید و کمک کنید دسترسی به "خود" را تمرین کند.
- ارائه چارچوب کلی کار کردن "خود"ها با هم برای جلوگیری از مداخله بخش های افراطی هر یک از اعضای خانواده
X. محدودیت های کار
- بخش های درمانگر (عقلانی/علمی، تایید کننده، جنگجو، محافظتی)
- بخش های محافظ مراجع
- بخش های محافظ سایر اعضای خانواده
- سیستم بیرونی غیر حمایت گر یا سواستفاده گر
XI. اشتباهات رایج درمانگر
- کار با بخش تبعیدی قبل از اینکه سیستم آماده شود.
- درمانگر فرض میکند که وقتی با بخشی صحبت میکند با "خود" فرد صحبت میکند.
- درمانگر فکر میکند که "خود" کار را انجام میدهد، اما این واقعاً بخش است.
XII. عیب یابی مشکلات
- کمک به "خود" برای فاصله گرفتن از بخش ها یا آمیختگی با بخش ها
- کار کردن با بخش های افراطی
XIII. نقاط قوت مدل
- تمرکز بر نقاط قوت: مرکزیت «خود» که آسیب ندیده است، توانایی بخش ها برای تغییر به نقش های مثبت
- زبان IFS راهی برای نگاه متفاوت به خود و دیگران فراهم می کند.
- زبانIFS خودافشایی و مسئولیت پذیری رفتار را تشویق می کند.
- زبان IFS قدرتمند است.
- راهی برای کار با «مقاومت» و انکار فراهم می کند.
- -ارائه درک بوم شناختی از کل سیستم درمانی، از جمله درمانگر
- احترام به تجربه فرد از مشکل
- مراجعین مطالب را ارائه می دهند .درمانگر لازم نیست همه ایده ها را داشته باشد.
- درمانگر به «خود»مراجع به عنوان «کمک درمانگر»نگاه می کند و به خرد سیستم درونی اعتماد دارد.
منبع:ifs-institute
مترجم: دکتر سحرناز اخباری